27 دي, 1392 13:56
ما مسابقة ابتکار در کشور راهاندازی کنیم. جوانان هم این علامت را دریافت کنند که با یک ایده نوپردازانه میشود پولدار شد نه با قمار بازی، بلکه با ابتکار و اگر این امر ممکن باشد، خواهیم دید که چه سرمایة عظیمی به دنبال فکر نو میرود. این صندوق میتواند این مسابقه را در کشور راهاندازی کند. البته توفیق صندوق مستلزم این است که پیوندی قوی با سطح سیاستگذاری و حوزة صنعت و نظام اعتباری – بانکی کشور داشته باشد.
بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين
جای خوشحالی است که این مراسم تودیع و معارفه در ایام رو به مولدالنبی برگزار میشود که فرح افزا، برکت زا و امید بخش است. انشاءالله که با انوار نبوی این حرکت روشنایی بخش بتواند پیوند بین حوزة علم و حوزه اقتصاد را قویتر کند و برکتی که لازم است در اقتصادکشور ایجاد شود، حاصل گردد.
چالش اصلی اقتصاد ایران اگر در یک کلمه بخواهد خلاصه شود و کلی نگرانه است، انتقال از یک اقتصاد با رشد متکی بر منابع و ذخایر به یک اقتصاد با رشد متکی به بهرهوری و نوآوری است. اقتصادهای دنیا را در سه دسته تقسیم میکنند.
اقتصادهایی که رشد دارند اما رشدشان بر این پایه است که زغال سنگ بیشتری، نفت و سنگ آهن بیشتری استخراج کنند و بفروشند. رشدشان رشد دادهها است.
دستة دوم آنهایی هستند که رشد دارند اما رشدشان مبتنی بر بهرهوری است. مرتباً با همان دادهها، ستاندة بیشتری را با اصلاح شیوههای مدیریت، با کم کردن ضایعات، با دسترسی بیشتر به بازارها حاصل میکنیم.
دستة سوم اقتصادهایی هستند که رشدشان متکی به نوآوری است. ایران بین دستة یکم و دوم طبقه بندی میشود. هنوز حتی به دستة دوم نرسیده است. گاهی ما آنقدر گرفتار درخت میشویم که جنگل را نمیبینیم. چالش کلی اقتصاد ایران این است. گاهی خوشحال میشویم که فلان تولیدمان بالا رفت. حالا چه تولید نفت و چه تولید خودرو باشد. از این جهت فرق زیادی ندارد. ببینیم در این افزایش تولید جنس درآمدمان از چه حاصل شده است. آیا ما بیشتر CKD و SKD آوردیم و سرهم کردهایم. تولید محصول بالا رفته است. اما جنس این رشد چیست؟
این سؤال اصلی ما و بدهی ما به نسل آینده است. اینکه ما از منابع بین نسلی مرتباً خرج و امروزمان را اداره کنیم، این خدمت نیست. خدمت به نسل آینده این است که در نسل کنونی جنس رشد را عوض کنیم. این بحثی است که در جلسة مروبط به صندوق نوآوری باید بر آن تأکید شود.
طبعاً، اگر بر این هدف متفق باشیم سؤال بعدی این است؛ چگونه به این برسیم؟ دیگران چگونه رسیدهاند؟ جنس سؤال، جنس کلان است. معمولاً متکفل پاسخگویی به سؤالهای کلان هم در بادی امر، دولت به نظر میآید. بنابراین باید دولت بیاید و جنس رشد اقتصادایران را از ذخایر محور به نوآوری محور تبدیل کند. دولت پول بگذارد، سازمانی، وزارتخانهای هم درست کند و این کار را انجام دهد.
همین جا اول اشتباه است. خود این جوشش چگونه میتواند اتفاق بیفتد؟ با استفاده از تجارب گذشته، جوششهایی از نوع نوآوری در بورورکراسی دولتی قابل حصول نیست. نوآوری،ابتکار، خلاقیت، با بخشنامه حاصل نمیشود. با ایجاد سازمان عریض و طویل دولتی حاصل نمیشود. این کار چشمهای از جنس خودش را برای جوشش میخواهد و چشمة این کار در ارتباط بین سرمایه انسانی و بازار متکی بر تقاضاهای نو حادث میشود.
البته دولت میتواند مثل هر وظیفة توسعهای دیگری نقش توسعهای در این کار ایفاء کند. اما نقش توسعهای دولت در ارتباط دادن این دو طرف به همدیگر است. اینکه در صنعت، در بازار، در طرفِ تقاضا مرتباً مطالبة کیفیت بالاتر صورت پذیرد.
یکی از زیانهای درازمدت محدودیتهای تعرفهای و سیاستهای تجاری استاتیک، این است که موتور طرفِ تقاضا را که مرتباً کیفیت بالاتر مطالبه میکند را متوقف میکند و به این جهت ممکن است شما یک سیاست حمایتی در سیاست تجاریتان اعمال کنید. ظاهر کار خوب است. نیت شما هم خوب است. میخواهید از تولید داخلی حمایت کنید. اما، طرف تقاضا را محدود میکنید به اینکه از عرضه ، انتخاب و تنوعی که در همین بازار دارو استفاده کند. بلایی است که بر سر صنعت خودرویمان آمده و صنایع دیگری که حمایت کردیم و کم هم حمایت نکردیم. یک سال و پنج سال و ده سال هم نیست.
در اصل اینکه دولت میباید از تولید داخلی حمایت کند، شکی نیست. سخن در شیوة حمایت است. چگونه حمایت کنیم که این دونده در مسابقات بینالمللی برنده شود؟ فقط شکار خانگی نکنیم. این تنها در صورتی رخ میدهد که این حمایت، پیچیده و هوشمندانه باشد. دولت میتواند تأمین مالی کند، اما ابتکار و نوآوری را تأمین مالی کند. اگر میخواهد صنعت داخلی را حمایت کند، بگوید من به شرطی حمایت میکنم که توهم ابتکار مبتکران جوان را حمایت کنی.
به نظرم، به این جهت است که این صندوق میتواند نقش تعیین کنندة واقعی در گذر مرحلهای توسعه اقتصادی ایران ایفاء کند. جایگاه بسیار رفیعی است. البته اگر شأن خودش را بداند و دقیقاً بر روی نقطة اثر خودش کار کند. اگر این صندوق مثل هر بانک دیگری گیشهای باز کند و بگوید که پیشنهاد بدهید، من هم مبلغی دارم و توزیع میکنم؛ بانک دیگر در جایی توزیع میکند، من هم جای دیگر. اگر نداند که نقطة اثرش کجاست، فایدة زیادی نمیبریم.
در کار نوآوری، بخش خصوصی باید احساس پرواز کند. باید احساس کند که در حوزة نوآوری، بیشتر از جاهای دیگر و بیشتر از حوزة صنعتی اقتصاد از او استقبال شده، دستش را باز گذاشته و به او مشوق میدهند.
شرکتهای دانش بینان باید احساس امتیاز کنند. باید احساس کنند در مجموعة سیستم حقوقی – اقتصادی کشور، در مجموعة سیاستهای تشویقی کشور، نسبت به بقیه شرکتها، به ایشان میدان بازتری داده میشود. پس محوریت با بخش خصوصی است. شرکتهای دانش بنیانی که در بخش خصوصی شکل بگیرند.
در نتیجه، یکی از امتیازاتی که شرکتهای دانش بنیان احساس میکنند، این است که اعتبارات خاص و تسهیلات ویژه در اختیارشان قرار میگیرد. وجود این تفکر به ایجاد این صندوق منجر شده است. اما اگر تصور شود این صندوق - یا ما فکر کنیم در سطح سیاستگذاری - که مبلغی را به این صندوق اختصاص دادیم و مشکل حل شد، اول اشتباه است. این صندوق باید پیشگام باشد و فقط باید به مجموعة نظام مالی و صنعتی کشور، علامت بدهد که این حوزه مورد تشویق دولت است. باید در اقتصادایران «ونچر کاپیتالیست»های بسیار متنوع و قوی توسط بخش خصوصی ایجاد شود.
باید دید رشد در دنیا چگونه در نوآوری شکل گرفت. هم شرکتهای دانش بنیان و هم «ونچر کاپیتالها» خصوصی بودند. البته بنیاد علمی و بنیاد متکی به دولت، سیگنالهای اعتماد بخش را دادند. حتماً باید بخش خصوصی و نظام بانکی رویکرد ونچر کاپیتالی را تشویق و ترغیب کنند. نمونههای موفق باید معرفی شوند. مسابقههای پرسودی در این رابطه باید شکل بگیرد.
قبل از جلسه خدمت آقای دکتر ستاری و دکتر سلطانی عرض میکردم؛ در یکی از شبکههای خارجی برنامهای را دیدم. چند «ونچر کاپیتالیست» را در برنامه زندة تلویزیونی به مدت یکی دو ساعت حاضر میکردند. چند صاحب ابتکار میآمدند و ابتکار خود را عرضه میکردند و این ونچر کاپیتالیستها باید ظرف ده دقیقه تصمیم میگرفتند. این مسابقه، از هر مسابقة ورزشی جذابتر و هیجان انگیزتر بود. به جای اینکه بچهها به «گل یا پوچ»، درآمدهای شانسی و درآمدهای مبتنی بر رانت که بسیار پرفساد است، تشویق شوند.
ما مسابقة ابتکار در کشور راهاندازی کنیم. جوانان هم این علامت را دریافت کنند که با یک ایده نوپردازانه میشود پولدار شد نه با قمار بازی، بلکه با ابتکار و اگر این امر ممکن باشد، خواهیم دید که چه سرمایة عظیمی به دنبال فکر نو میرود. این صندوق میتواند این مسابقه را در کشور راهاندازی کند. البته توفیق صندوق مستلزم این است که پیوندی قوی با سطح سیاستگذاری و حوزة صنعت و نظام اعتباری – بانکی کشور داشته باشد.
اهتمامی که رئیس جمهور محترم و دولت تدبیر وامید به این موضوع نشان داده است، به خوبی میتواند قابل اتکاء باشد. در چندین جلسه بر این موضوع صحبت شده است. آقای رئیس جمهور تأکید کردند. در جلسه هیئت امناء، هیئت دولت و ستاد اقتصادی، اهتمام به این موضوع مورد تأکید و تصویب قرار گرفت. منتها نکته این است که با درسگیری از گذشتهها، تصمیمی که میگیریم، واقعبینانه باشد. این طور نباشد که بگوییم هزار میلیارد تومان و بیست و پنج میلیارد تومان بگذاریم، برویم در استانها هزارها میلیارد تومان کلنگ پروژه بزنیم، اما میزان تخصیصی در بودجه و در سالهای پردرآمدی کشور، 20/1 و 30/1 باشد. اکنون که بررسی میکنیم میبینیم، برای انجام و تحقق پروژههایی که اعلام، تبلیغ شده و شعار داده شده، بیست و پنج سال، سی سال زمان لازم است. یعنی آینده فروشی کردیم. کلام مولایمان این است؛ لسنا نرعد حتی نوقع. ما کسانی هستیم که تا بارانمان نبارد، صدای رعدمان نباید برخیزد.
برای این صندوق، رقمی تصویب و تخصیص شده است. به همین میزان باید آغاز کند. اگر تخصیص پیدا کرد، حتماً به میزان موردنیاز و با توجه به این اولویت داده شده منابع بیشتر هم انشاءالله بایدتخصیص پیدا کند.
ضمن تقدیر از اهتمامی که در این سالهابه این موضوع شد، اصل تصویب این قانون، یک قدم رو به جلو بود. تصویب اساسنامه و گامهای نخستین در تأسیس شایستة تقدیر است.
زحمات آقای دکتر رازقی و دوستانشان با نبود امکاناتی که بسط آن را هم شنیدهایم، شایسته تقدیر است.
برای آقای دکتر سلطانی هم آرزوی توفیق دارم. مطمئن هستم با این هماهنگی که در معاونت علمی – فناوری میبینم، حمایت کاملی که آقای دکرت ستاری ابراز کردند – در جلسه هیئت امنا، در معاونت برنامهریزی و دیگر دوستان، همه تأکید داشتند - امیدوارم برخی ناهماهنگیهایی که در گذشته دیده میشد، رفع شود. ما در آن زمان از منظر بخش خصوصی نظر میکردیم و آنجا مجموعة تشکلهایی که شرکتهای دانش بنیان دور هم جمع شده بودند، پیگیری جدی بر این موضوع داشتند. با کمال تأسف، یک ناهماهنگی کاملاً محسوسی بین معاونت علمی – فناوری از یک سو و وزارت علوم از سوی دیگر بود و همین مسئله بر کندی کار، تصویب آیین نامه و در پیشبرد کار مؤثر بود.
امیدوارم با تجربه آموزی از گذشته، اصطکاکها را هرچه کمترو هماهنگیها را هر چه بیشتر بکنیم و حاصل این هماهنگیها و تلاشها این باشد که در اقتصاد ما، مردم، حل مشکلات را ببینند. واقعاً این افتخار نیست، بعد از سه دهه، هنوز مسئله مهم و مبرم اقتصاد ما در آغاز کار دولت این باشد که گندم وارداتی مورد نیاز کشور آیا به موقع میرسد یا ما مشکل داریم؛ بعد از اینکه سالها جشن خودکفایی گرفتیم. یا این که در طول این سالها چگونه بهره وری زمینها را بالا ببریم. کشوری که در اقلیم نوع خشک است، چه کنیم که بهرهوری آب را بالا ببریم؟ در ادبیات هم میبینیم هنوز مشکل داریم.
توقع از صندوق و شرکتهای دانش بنیان این است که به سؤال های مبرم و نیازهای مبرم اقتصاد کشور بپردازد و مردم حاصل این نوآوری را در شکوفایی ببیننند که نام این صندوق هم ترکیبی است از شکوفایی و نوآوری. خیلی متشکرم.
|